احد - به فتح الف (مفرداتنهجالبلاغه)احد از مفردات نهج البلاغه به معنای یکی در مقابل دو و سه و ... میباشد. در قرآن کریم و بیان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به همین معانی استعمال شده است. ۱ - مفهومشناسیاحد (به فتح الف) گاهی اسم است به معنی «یکی» در مقابل دو و سه و ... مثل: «انّ الله بعث محمدا (صلیاللهعلیهواله) و لیس احد من العرب یقرء کتابا؛ خداوند محمد (صلیاللهعلیهواله) را مبعوث کرد در حالیکه کسی از عرب کتابی نمیخواند و خواندن بلد نبود.» نکره اگر در سیاق نفی باشد افادهی عموم میکند، چنانکه در کلام بالا مشاهده میشود. ۲ - وصف بیهمتادیگر آنکه وصف آید به معنی بیهمتا و بینظیر و آن وقت فقط در باری تعالی به کار میرود مثل: «قُلْ هُوَ اللّٰهُ اَحَدٌ» آن فقط یکبار در «نهج البلاغه» آمده است آنجا که در وصف خدا فرموده: «الاحد بلا تاویل عدد و الخالق لا بمعنی حرکة و نصب؛ یعنی خدا احد و بیهمتاست نه بهمعنی احد عددی! و آفریننده است بیآنکه حرکتی بکند و یا دشواری بکشد.» ۳ - تأنیثمؤنّث احد «احدی» است: «المؤمن ینتظر من الله احدی الحسنین امّا داعی اللّه فما عند الله خیر له و امّا رزق اللّه فاذا هو ذو اهل و مال» جمع آن، آحاد است که فقط یکبار در «نهج البلاغه» دیده میشود. ۴ - پانویس
۵ - منبع• قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «اَحَد»، ص۲۸. |